کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

صبح به خیر زندگی

سلام

دیشب عجب شبی بود !!؟

حدود ساعت 4:5 دقیقه بعد از ظهر توخونه داشتم استراحت می کردم که با یک صدای وحشتناک از خواب پریدم .


فوری متوجه شدم زلزله است

پسرم رو بغل گرفتم وشروع کردم تو خونه به دویدن

خانومم داشت داد می زد

خدایا چکار کنم

که همه چیز ثابت شد

فقط در حد چند ثانیه

شاید 4 یا 5 ثانیه

اما متوجه شدم که چقدر ماضعیفیم

هم از نظر آموزشی هم عکس العمل و خونسردی و هم آمادگی های قبلی

البته این حرفیه که همه میگن

هر سال تو مانورها و سمینار های زلزله هم عنوان می شه

اما روزی که اتفاقی بیفته واقعا هیچ کس کاری از دستش بر نمیاد

اول مادرم رو صدا زدم

آخه اونا هم تو طبقه پایین می شینن

اول که از اونا هیچ صدایی نمی اومد

ما اومده بودیم بیرون

یه وقت دیدم صدای اونا از اون طرف میاد

اونا هم نگران ما و دارن مارو صدا می زنن

گفتم بیاین تو حیاط چرا از اون طرف اومدین

بعد از چند دقیقه شروع کردیم به زنگ زدن به آشنایان

اما تلفن و موبایل هم قطع شده بود

همه نگران بودن

زنگ زدم به 125

اما نتونستم با اونجا هم تماس بگیرم

لباس پوشیدم  تا برم از ستاد فرماندهی آتش نشانی سر بزنم و اگه احیانا کمکی لازم بود اونجا باشم .

یه لحظه تلفن وصل شد و تونستیم با حاج آقام تماس بگیریم

حالش خوب بود

رفتم سازمان

ستادفرماندهی ترافیک خیلی زیادی داشت از تماس های مردم

بعضی گزارش شکستگی در دیوارها و خانه ها رو می دادن

بعضی می پرسیدن که باید الان چیکار بکنن

بعضی می پرسیدن که آیا پس لرزه هم داره یا نه

بعضی می خواستن اطلاعات بگیرن که جایی خراب شده یانه

و ...

برگشتم خونه

حالا وضع تلفن ها بهتر شده بود

تونستیم از بعضی دوست و آشناها احوال بپرسیم

با مشهد هم تماس گرفتم

اونجا هم لرزیده بود

اما مشخص بود که مرکزش تو نیشابور بوده

خلاصه برای شام همه خونه داداشم بودیم

اخبار رو از تلویزیون دنبال می کردیم

حالا می دونستیم که شدت زلزله 5/5 ریشتر بوده

ساعت 9:15 دقیقه شب دوباره زمین لرزید

همه به سرعت از خونه اومدیم بیرون

دیگه حالا قضیه جدی شده بود

ممکنه پس لرزه های شدید تری وجود داشته باشه

تصمیم گرفتیم شب رو همه باهم باشیم

تو حیاط آتیش روشن کردیم و نشستیم دور آتیش

جاتون خالی تخمه هم بود

یه عده از همسایه ها اومده بودن بیرون تو یه زمین خالی آتیش روشن کرده بودن

نزدیک ساعت 11 بود که کم کم سرما بعضیارو داشت اذیت می کرد

گفتن ما می ریم تو خونه

اما هنوز پاشون به داخل خونه نرسیده بود که دوباره زمین لرزید

دادو بیداد

همه اومدن بیرون

گفتیم باشه شب رو تو ماشین می مونیم

همه راه اوفتادیم به سمت پمپ بنزین

خدا بده برکت

چه صف طولانی

از ساعت 23:30 تا ساعت1:30 یعنی 2 ساعت تو صف پمپ بنزین بودیم

دیگه حالا همه خسته بودن و خوابشون میومد

اومدیم خونه و همه توی حال با لباس خوابیدیم

البته یکی دو پس لرزه ضعیف تا صبح بیدارمون کرد ولی دیگه کسی حال بیرون رفتن نداشت

صبح روز بعد

صبح به خیر زندگی

بله هنوز اتفاقی نیفتاده و زلزله خسارت وخرابی چندانی نداشته

اما کلی مشکلات به وجود اومد

الان که دارم این مطلب رو کامل می کنم ساعت 11:25 دقیقه شبه

بچه ها بالا نیومدن چون می ترسیدن

سر شب اعلام شد که فردا به خاطر مسائل روانی همه مدارس تعطیله

اما در واقع اگه زلزله ای بیاد که خرابی زیاد داشته باشه آیا ما آمادگی بعد از زلزله رو داریم

آیا فرهنگ سازی شده که در روزهای بعد از حادثه مردم چه رفتاری باید داشته باشن

آیا به این فکر افتادیم که تمام نیروهای امدادی وانتظامی شهر خودشون خانواده دارن و طبیعتا اول به فکر خانواده خودشون هستن ؟

آیا اولویت هامون مشخصه که چه کارهایی اول باید انجام بشه ؟

و ده ها سؤال دیگه

باید فکری کرد

در واقع باید کاری کرد

اینهم مشخصات زلزله دیروز


تاریخ وقوع زلزله:

پنجشنبه، 29 دی 1390 در 16:05:51
(وقت محلی - تهران)

2012-01-19 12:35:51
 (UTC)

بزرگی زلزله:

۵.۵

نوع بزرگی:

Mn

موقعیت رومرکز زلزله: ۳۶.۲۹ شمالی و ۵۸.۸۴ شرقی
عمق: ۸
عدم قطعیت مکانی: ۱.۷۴+/- کیلومتر در جهت شمالی - جنوبی
۲.۲۲+/-  کیلومتر  در جهت شرقی - غربی
منطقه:

استان خراسان رضوی

فاصله‌ها:

10 کیلومتری نیشابور، خراسان رضوی
23 کیلومتری خرو، خراسان رضوی
26 کیلومتری قدمگاه، خراسان رضوی
672 کیلومتری تهران، تهران

منبع:

موسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران

منبع : مرکز زلزله نگاری ایران

نظرات 3 + ارسال نظر
محسن جوووووووووووون شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:47

سلام

عکس تووبلاگت کم داری .


ممنمون ومتشکر

سلام
چشم سعی میکنم عکس ها بیشتر شود

محسن جوووووووووووون شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:10

این حوادث ان شاا..که تکرارنشوندوامابه مانند تلنگری جهت هدایت مابندگان گنهکاره


من به یاد نمیارم همچین حادثه ایرو توخواب بودم ویک شوک وحشتناک باصدای زلزله بهم واردشدومانندمرغ پرکنده دنبال دخترم "ثنا"میگشتم که خانمم صدازدثناتوبغل منه بیابیرون

واقعامرگوجلوچشام دیدم وهی باخودم میگفتم اگه الان ازاین دنیامیرفتم چه توشه ای برای آخرتم اندوخته بودم

پیامبراکرم (ص )فرمودندماه صفر پرازبلاوحوادثه که بایدباصدقه ودعارفع کنید

التماس دعا

ابوالفضل یکشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 http://www.mardankhatar.blogsky.com

در جهان غصه کوتاهی دیوار مخور

حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور

گردش چرخ نگردد به مراد دل کس

غم بی مهری آن مردم بی عار مخور

سلام
متشکرم از پیام قشنگتون آقا ابوالفضل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد