کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

وقتی حرفی برای گفتن ندارم ولی هستم

شعر " مزمور بهار" از شاعر "شفیعی کدکنی (م.سرشک)" 


بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا

ای بهار ژرف
به دیگر روز ودیگر سال
تو می آیی و
باران در رکابت
مژده ی دیدار و
بیداری
تو می آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه ها
که می رویند از تنواره ی پیران
تو می آیی و در باران رگباران
صدای گام نرمانرم تو بر خاک
سپیداران عریان را
به اسفندارمذ تبریک خواهد گفت
تو می خندی و
در شرم شمیمت شب
بخور مجمری
خواهد شدن
در مقدم خورشید
نثاران رهت از باغ بیداران
شقایق ها و عاشق ها
چه غم کاین ارغوان تشنه را
در رهگذر خود
نخواهی دید

نظرات 4 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 23:09 http://darooghe.blogfa

سلام و ارادت
توفیقی نصیب شد از مطالب ارزنده وب شما بهره بردم

سلام
سپاس از حسن نظرتون

ابوالفضل دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:15 http://www.mardankhatar.blogsky.com

من که با نغمه ی پر سوز تو عادت دارم

باز از چشم سیاه تو شفاعت دارم

گرچه لبخند تو دیریست زیادم رفته

من به سرفصل نگاه تو ارادت دارم . . .

متشکرم آقا ابوالفضل
دوست داریم

محسن جوووووووووووون چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:51

وقتی حرفی برای گفتن نداری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟





میدونی چی میشه ؟
به مامیگی :





















"مووووووو نمدنوم"

محسن جوووووووووووون چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:54

اللهم عجل لولیک الفرج ..وعجل لولیک الفرج



انشاا...دعای اول ماشیعیان همیشه این باشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد