بفرمایید شب چله

می دونم غیبتم زیاد شده اما به وقتش براتون علتشو می گم

اما امشب گفتم بدنیست موضوع انشا رو شب چله قرار بدم

شب چله

طبیعتا شما انتظار ندارین که من از تاریخچه شب چله ورسم و رسومات اون براتون بنویسم .

من هم همچین قصدی ندارم .

یه پیامکی پارسال برای شب چله خیلی دست به دست گشت

"یلدا یعنی اینکه ما بدانیم یک دقیقه بیشتر با هم بودن چقدر با ارزش است که ما براش جشن می گیریم" .

درستش همینه

ما ایرانی ها مردمانی بوده ایم بسیار وابسته به خانواده و فامیل , به همین سبب در زندگی ما خانواده و فامیل یک جایگاه ویژه داشته ودارد .

من که بچه بودم تمام شب های زمستان برای ما شب چله بود و هر شب یا به خانه پدر بزگ ,عمو , عمه , دایی , خاله و ... میرفتیم و یا اونها به خونه ما میومدن و تا پاسی از شب به گفتگو و خنده می گذشت . پذیرایی هم بسیار ساده در حد آجیل , میوه و یا هر چی که تو خونه پیدا می شد بود . مهم دور هم بودن بود . غصه ها , خاطرات , سرگذشت ها , بازی ها و... گرمی بخش اصلی این مجالس بود .

از مدرسه که می اومدیم با خودمون  می گفتیم زود درس و مشقمون رو بنویسیم تا شب که بابا میاد بریم جایی .

اما حالا , خدا عمر بده به تلویزیون و برنامه های بیخود و باخودش که فاصله ای شد بین آدمها . برادر و خواهر برای دیدن هم و یه شب دور هم جمع شدن باید از قبل چه برنامه ریزی هایی رو بکنن . و از اون بد تر با چه سور و ساتی . کاش میشد از تعارفاتمون کم می کردیم و بر مبلغ اضافه می کردیم . به جای زیاد کردن هزینه یه شب مهمونی یه کم وقت میذاشتیم برای در دل های همدیگه .

من که خیلی وقتا دلم تنگ می شه برای اون وقتا . اما حیف !!!

حالا همین یه شب چله (یلدا) رو قدر بدونیم و همین رو هم از دست ندیم

از الان 4 شب دیگه مونده به شب یلدا , این شب برای همتون پر از نشاط و شادمانی و خاطره باشه

جمعتون هم جمع