کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

کیش مهر

برگ هایی در آغوش باد

بیا که خاک رهت لاله‌زار خواهد شد


سلام

در صبح این جمعه مثل هر جمعه ی دیگه بادل غمگین , این ابیات از استاد ابتهاج (ه ا سایه) آرامش دلم شد.

نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید

چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید

نشان داغ دل ماست، لاله‌ای که شکفت
به سوگواری زلف تو این بنفشه دمید

به یاد زلف نگونسار شاهدان چمن
ببین در آینه جویبار، گریه بید

بیا که خاک رهت لاله‌زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشم انتظار چکید

به دور ما که همه خون دل به ساغرهاست
ز چشم ساقی غمگین که بوسه خواهد چید

چه جای من که در این روزگار بی‌فریاد
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید

ازین چراغ توام چشم روشنایی نیست
که کس ز آتش بیداد، غیر دود ندید

گذشت عمر و به دل عشوه می‌خریم هنوز
که هست در پی شام سیاه، صبح سپید

کراست سایه در این فتنه‌ها امید امان
شد آن زمان که دلی بود در پناه امید

صفای آینه خواجه بین کزین دم سرد
نشد مکدر و بر آه عاشقان بخشید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد